گروه فرهنگی مشرق - نه فقط تعطیلی خانه سینما که تعطیلی هیچ کدام از نهادهایی که داعیهدار امور صنفی هستند پسندیده نیست؛ حتی اگر این نهادها از مسیر اصلی خود که کمک به اعضای صنف در جهت پیشرفت در زندگی خویش است فرسنگها فاصله بگیرند باز هم اصلاح بهتر از تعطیلی است! در مورد خانه سینما هم بهتر بود که اصلاح در دستور کار قرار می گرفت یعنی هرچند مشکلات ثبت قانونی این نهاد و رفتار سودجویانه یک اقلیت که در رأس هرم قرار گرفته بودند اصلیترین دلایل تعطیلی خانه سینما بود اما بهتر از تعطیلی اصلاح امور این نهاد بود. با این حال دو سال قبل خانه سینما تعطیل شد و تابستان سال قبل با استقرار دولت جدید در حالی مجدداً طی یک سلسله عملیات کاملاً تبلیغاتی بازگشایی شد که باز کردن پلمب آن در حد فتح یک بلاد متخاصم جلوه داده میشد!
با این حال این بازگشایی دوباره هم کمترین رگههایی از اصلاح اصلیترین ضعفهای تنها نهاد صنفی مربوط به سینما را در خود نداشت. در هفتههای ابتدایی بازگشایی، سران سابق خانه سینما سعی می کردند با شانتاژ خبری از برنامههای ویژهشان برای دفاع از کیان سینماگران سخن گویند اما عطشی که این رؤسای سابق در ورود دوبارهشان به شوراهای مرکزی مختلف خانه سینما داشتند نشان از آن داشت که باز هم هیاهو نه بر سر حقوق صنفیِ مثلاً آن فیلمبردار بخت برگشتهای است که به علت آسیبدیدگی ستون فقرات از دو سال پیش تاکنون خانهنشین است بلکه دعوا بر سر پیدا کردن سهمی ویژه از کمکهایی است که ارگانهای دولتی روانه این نهاد میکنند.
***آدمهای در سایهای که خوش رقصی را خوب آموختهاند
باری! هیئت مدیره سابق خانه سینما در ماههای آغازین فعالیت دوباره این نهاد، سعی کردند اگر شخصاً خود را برای پست یا سمتی در این نهاد کاندیدا نکنند لکن از طریق آدمهای درسایهشان، شرایط را به نفع خویش بازگردانند. این آدمهای در سایه، عموماً از میان چهرههایی انتخاب شدند که بیشتر از هر کاری، خوش رقصی برای آمران خود را بلد بودند. این شد که تقریباً در اغلب صنوف این نهاد، هسته اصلی شوراهای مرکزی باز هم آدمهایی شدند منسوب به هیئت مدیره پرخلل و فرج سابق؛ جالبتر اینجاست که در رأی گیریهای مربوط به انتخاب شوراهای مرکزی صنوف مختلف، برندگان نهایی اغلب کسانی بودند که تعداد بالایی وکالتنامه از اعضایی در اختیار داشتند که حق انتخاب خود را دو دستی به آنها واگذار کرده بودند!
***مخالفان تعطیلی خانه سینما هم به عملکرد کنونی این نهاد معترضند
با این حال همان طور که خورشید همیشه پشت ابر نمیماند این خودکامگی عدهای محدود که خانه سینما را به مانند ملک پدری خود میبینند نیز آنقدرها دوام نیاورد چون آرام آرام و تنها پنج ماه بعد از شروع به کار مجدد این نهاد صنفی، چهرههایی مستقل که زمانی جزو منتقدان سفت و سخت تعطیلی خانه سینما بودند نیز به وضعیت اداره این نهاد اعتراض کردند. اعتراضاتی که بیش از پیش برآمده از تک محوری است که گردانندگان سابق خانه سینما به دنبال احیای دوباره آن در این نهاد هستند. همانهایی که زمانی بودجههای میلیاردی برای برگزاری فقط یک جشن سه ساعته دریافت میکردند و در مدت تعطیلی خانه سینما از این پول بادآورده محروم شده بودند حالا به فکر فتح مجدد شورای مرکزی تمامی صنوف هستند تا باز هم لفت و لیسشان را آغاز کنند.
***کمال تبریزی فقط یک مقام تشریفاتی است!
مهدی فخیمزاده کارگردان شناخته شده سینما و تلویزیون از جمله چهرههای مستقلی است که در روزگار تعطیلی خانه سینما بارها از تعطیلی این نهاد انتقد کرد. فخیمزاده در روز بازگشایی خانه سینما نیز از جمله خوشحالترین افراد بود و یکی از بشاشترین میمیکها را در برابر دوربین عکاسان به نمایش گذاشت. با این حال این روزها فخیمزاده تنها 8 ماه بعد از آن سرخوشی، یکی از معترضان نحوه اداره این نهاد است. او به تازگی با نگارش یادداشتی بلندبالا به انتقاد از رویه اداره کانون کارگردانان خانه سینما پرداخته و از خودکامگی همایون اسعدیان رییس فعلی این نهاد به شدت گلایه کرده است.
فخیم زاده درباره شیوه انتخاب هیات رییسه کانون کارگردانان گفته است:«نکته قابل توجه در این رأیگیری آرای بسیار بالای همایون اسعدیان بود که از غایبان(!) مجمع عمومی اخذ شده بود. علتش 37 وکالتنامهای است که از غایبان گرفته شده بود. ظاهراً در زمانی که ما نگران خانه سینما و برگزاری سالم مجمع عمومی بودیم دوستان به لابیگری و یارگیری و اخذ وکالت سرگرم بودند.»
فخیمزاده که خود نیز به عنوان یکی از کاندیداهای هیئت رییسه کانون کارگردانان وارد کارزار شده و اتفاقاً رای آورده بود وقتی در اولین جلسه بعد از مجمع متوجه این میشود که اسعدیان بدون رأیگیری خود را رئیس مجمع خوانده به شدت ناراحت میشود و به همراه ابوالحسن داوودی که او نیز جزو هیئت رئیسه این کانون است اسعدیان را تهدید میکند که اگر همچنان بر موضعش مبنی بر ریاست این کانون اصرار داشته باشد، آنها نیز استعفا داده و موضوع را با جراید در میان میگذارند. اینجاست که هرچند تهدید این دو کارگردان کارگر می افتد اما از آن طرف پای گزینه در سایه، که همان کمال تبریزی باشد به قضیه باز میشود.
فخیمزاده در توصیف این ماجرا گفته است:«بعد از انصراف اسعدیان ناگهان با کاندیداتوری کمال تبریزی مواجه شدیم. تبریزی آدم موجهی است اما چون پیوسته درگیر کارگردانی است فرصتی برای کار صنفی ندارد. کمال تبریزی بر موضع خود اصرار کرد و رئیس شد اما کمال تبریزی فقط یک مقام تشریفاتی است. چرا که به دلیل مشغله کاری نمیتواند حضور مداوم داشته باشد و در نتیجه کانون در اختیار همان افراد سابق خواهد بود.»
ای کاش بنیاد فارابی و جناب ایوبی به جای برگزاری جشن به فکر مستمندان سینما بودند!
در نهایت فخیمزاده که یارای ایستادن در برابر این خودمحوریها را نداشت استعفا داد. او البته به صراحت عملکرد شکل گرفته در خانه سینما را منافی شعارهای به ظاهر فرهنگی گردانندگان این نهاد میداند. وی در بخشی از یادداشت خود آورده است:«این گرایش دولتی که ریاست کانون کارگردانان را گرفته منحصر به کانون نیست و در حال حاضر در همه عرصهها حضور فعال دارد و وجه مشخصه این گرایش این است که اعمال و کردارش را پشت شعارهای به ظاهر فرهنگی (ولی در باطن، اقتصادی) پنهان می کند و اگر دیر بجنبید به زودی از سینمای ملی اثری باقی نخواهد ماند.»
فخیمزاده در انتهای یادداشت خود هم طعنهای زده است به یکی از جشنهای خانه سینما و گفته است:«کانون کارگردانان میخواهد جشنی برپا کند و شنیدهام که بودجه این میهمانی را نیز از جیب خودمان گرفتهاند و بنیاد فارابی را وادار کردهاند که چند صدمیلیون بپردازد. عرض بنده این است که ای کاش بنیاد فارابی و جناب ایوبی به جای تقبل هزینه چنین جشن بیحاصلی به فکر مستمندان سینما بودند و شب عید از پرداخت عیدانه 600 هزارتومانی آنها استنکاف نمینمودند.»
***وقتی یک عضو وابسته به راحتی صنف را دور میزند!
درست یک روز بعد از انتشار یادداشت بلند بالای مهدی فخیمزاده و استعفا از عضویت در هیئت مرکزی کانون کارگردانان، یکی دیگر از اعضای خانه سینما در وضعیتی مشابه استعفا کرد. او طهماسب صلحجو منتقد قدیمی سینما بود که در دوره جدید فعالیت خانه سینما به عنوان رییس انجمن منتقدان و نویسندگان رأی آورده بود اما کارشکنیهای همان طیفی که از سوی سران سابق خانه سینما خط میگیرد سبب استعفایش شد.
درست به مانند مورد فخیمزاده ماجرای استعفای صلحجو هم به امروز و دیروز بازنمیگردد بلکه از چهار ماه قبل شدت یافته است. یعنی همزمان با برگزاری جشنواره فجر؛ مدتی پیش از برگزاری جشنواره هیئت رئیسه انجمن منتقدان تصمیم بر آن گرفت که با مشارکت اعضای خود مدیریت جلسات نقد و بررسی سالن برج میلاد را در دست گیرد اما به یکباره با برگزاری جشنواره، صلحجو مواجه شد با این مسئله که یکی از اعضای هیئت رئیسه انجمن که از سوی یکی از تهیهکنندگان وابسته به هیئت مدیره سابق حمایت میشود، شخصاً مدیریت جلسات نقد و بررسی را بر عهده گرفته است. به این ترتیب ایشان به جای انجمن منتقدان، بودجهای که به برگزاری نشستها تخصیص یافته بود را به جیب میزد و البته هر از گاه نیز میکروفون به دست قبل از آغاز نمایش فیلمها روی سن میرفت و به تمجید از فیلمها میپرداخت. هیچ فیلم بدی وجود ندارد و ما همه با هم هستیم!
***تنها کار صنفی شده است جشن برگزار کردن و دادن کارت جشنواره!
این رفتار، اعتراض تعدادی از اعضای انجمن منتقدان را به دنبال داشت و همزمان با جشنواره نیز در یکی از ویژهنامههای روزانه جشنواره درباره آن یادداشتهای انتقادی نگاشته شد با این حال طهماسب صلحجو برای حفظ حرمت صنف، تا پایان جشنواره صبر کرد و سپس استعفای خود را به هیئت رئیسه تقدیم نمود. درگیری در برگزاری جشنی مختص به این نهاد صنفی که احتمالا باز هم بودجهاش از جایی همچون بنیاد فارابی تأمین گشته سبب شد تا خبر این استعفا منتشر نشود. تا همین دو روز قبل که ابتدا خبر استعفا اعلام شد و ساعاتی بعد رئیس جدید معرفی شد. تعجبی نکردیم از اینکه رئیس جدید همان کسی است که باعث استعفای صلحجو شده بود.
طهماسب صلحجو در گفتوگویی تفصیلی درباره این اتفاق میگوید:«دلیل اصلی استعفایم این بود که نتوانستم با شورای مرکزی موجود همراهی کنم و به عبارتی خودم را با سیاستهای آنها هماهنگ سازم. آنها طوری خاص فکر میکردند و من طوری دیگر و من در اقلیت محض بودم.»
وی در کنار تایید ماجرای اعتراضش به شیوه اداره نشستهای جشنواره که اصلیترین عامل استعفایش بوده از بایکوت شدن یکی از طرحهای مفیدش برای انجمن چنین می گوید:« اصلیترین نظرم این بود که باید یک طبقهبندی میان اعضا صورت گیرد و میان کسی که حرفهاش روزنامهنگاری است و منبع درآمد دیگری ندارد با کسی که کارش نویسندگی نیست و مثلاً سالی دو پاراگراف مطلب در وبلاگش میگذارد تفاوت قائل شد. بارها به دوستان میگفتم اینکه به هر که از راه میرسد به واسطه پرداخت حق عضویت سالانه کارت میدهید درست نیست. اما اکنون متاسفانه تنها کار صنفی انجمن منتقدان، به برگزار کردن جشن و اعطای کارت جشنواره میگذرد.»
صلحجو به برخی از اعضای این صنف که تماشاگر رفتارهای غلط یک عده محدود شدهاند طعنه زده و گفته است:« بیشتر از امثال من این اعضای انجمن هستند که باید صنفشان را جدی بگیرند و خواستههای خود را از صنفشان بخواهند. اعضای صنف هستند که باید مدافع احترام به صنف باشند تا دیگران نیز به آنها احترام بگذارند. از آنها میخواهم همانطور رفتار کنند که برای خود ارزش قائلند. اگر برای حرفهشان حرمت قائلند سعی کنند مانع از شکستن این حرمت شوند.»
***وضعیت نزدیک به قرمز
آنچه در کانون کارگردانان و انجمن منتقدان روی داده، کمابیش در دیگر صنوف خانه سینما هم جریان دارد. شنیدهها حکایت از آن دارد که طی روزهای اخیر زمزمه اعتراضی یکی دو نفر از اعضای هیات رئیسه کانون فیلمنامهنویسان به نحوه سیاستگذاریهای رئیس این صنف شدت گرفته است و آنها از وی خواستهاند که به جای درگیر شدن در بازیهای سیاسی که از سوی رفیق مشترک ایشان و رئیس سازمان سینمایی هدایت میشود به فکر حل مشکلات صنفی فیلمنامهنویسان باشد. این اعضای معترض چند روزی را به رئیس وقت دادهاند که روش خود را تغییر دهد وگرنه ماجرا را رسانهای خواهند کرد!
در میان صنف تهیه کنندگان سینمای ایران هم که مدتهاست دو دستگی وجود دارد و باز هم علت اصلی این دو دستگی، اعتراضات به رانت حداکثری عدهای معدود و خالی ماندن جیب تهیهکنندگانی است که به دلیل عدم حضور در بازیهای سیاسی، سالهاست نتوانستهاند فیلمی تهیه کنند.
***پول بیمه تکمیلی اعضاء را ندارند اما جشن چند صدمیلیونی برگزار میکنند!
خانه سینما زمانی بنا بود پناهگاهی باشد برای سینماگرانی که به دلایل مختلف با مشکلات شغلی مواجه میشوند. خانه سینما قرار بود محلی باشد برای درد دل اعضای صنوف مختلف با هیات رئیسه بر سر حل مشکلات معیشتی. خانه سینما زمانی میخواست شرایطی را فراهم آورد که یک سینماگر حتی اگر ماهها هم بیکار ماند باز هم بتواند به واسطه برقراری مستمری توان اداره زندگیاش را داشته باشد اما منفعت طلبی عدهای تمامیت طلب، موجب شده که همین امسال خانه سینما حتی در تخصیص بیمه تکمیلی برای اعضایش هم دچار مشکل شده و دست به دامن وزیر ارشاد شود!
نهادی که توانایی برقراری یک بیمه تکمیلیِ درمان برای اعضایش را ندارد آیا نیازی دارد به برگزاری چندین و چند جشن در هر سال؟ آیا نمیشود همان بودجهای را که از فارابی یا هر نهاد دیگری برای برگزاری این جشنها می گیرند صرف حل مشکلات بیمه اعضا کنند؟ آیا میدانید فقط با یک سوم همین بودجههایی که صرف برگزاری جشنهای مختلف خانه سینما میشود، میتوان لااقل 50 نفر از سینماگران محروم را خانهدار کرد؟
آیا دلیل انصراف آدمهایی مستقل مثل فخیم زاده و صلح جو از مشارکت در فعالیت در شوراهای مرکزی خانه سینما معنایی جز این دارد که این نهاد از مسئولیتهای اصلی خود غافل شده و حاشیه را بر متن ارجح کرده؟
***آدمهای در سایهای که خوش رقصی را خوب آموختهاند
باری! هیئت مدیره سابق خانه سینما در ماههای آغازین فعالیت دوباره این نهاد، سعی کردند اگر شخصاً خود را برای پست یا سمتی در این نهاد کاندیدا نکنند لکن از طریق آدمهای درسایهشان، شرایط را به نفع خویش بازگردانند. این آدمهای در سایه، عموماً از میان چهرههایی انتخاب شدند که بیشتر از هر کاری، خوش رقصی برای آمران خود را بلد بودند. این شد که تقریباً در اغلب صنوف این نهاد، هسته اصلی شوراهای مرکزی باز هم آدمهایی شدند منسوب به هیئت مدیره پرخلل و فرج سابق؛ جالبتر اینجاست که در رأی گیریهای مربوط به انتخاب شوراهای مرکزی صنوف مختلف، برندگان نهایی اغلب کسانی بودند که تعداد بالایی وکالتنامه از اعضایی در اختیار داشتند که حق انتخاب خود را دو دستی به آنها واگذار کرده بودند!
***مخالفان تعطیلی خانه سینما هم به عملکرد کنونی این نهاد معترضند
با این حال همان طور که خورشید همیشه پشت ابر نمیماند این خودکامگی عدهای محدود که خانه سینما را به مانند ملک پدری خود میبینند نیز آنقدرها دوام نیاورد چون آرام آرام و تنها پنج ماه بعد از شروع به کار مجدد این نهاد صنفی، چهرههایی مستقل که زمانی جزو منتقدان سفت و سخت تعطیلی خانه سینما بودند نیز به وضعیت اداره این نهاد اعتراض کردند. اعتراضاتی که بیش از پیش برآمده از تک محوری است که گردانندگان سابق خانه سینما به دنبال احیای دوباره آن در این نهاد هستند. همانهایی که زمانی بودجههای میلیاردی برای برگزاری فقط یک جشن سه ساعته دریافت میکردند و در مدت تعطیلی خانه سینما از این پول بادآورده محروم شده بودند حالا به فکر فتح مجدد شورای مرکزی تمامی صنوف هستند تا باز هم لفت و لیسشان را آغاز کنند.
***کمال تبریزی فقط یک مقام تشریفاتی است!
مهدی فخیمزاده کارگردان شناخته شده سینما و تلویزیون از جمله چهرههای مستقلی است که در روزگار تعطیلی خانه سینما بارها از تعطیلی این نهاد انتقد کرد. فخیمزاده در روز بازگشایی خانه سینما نیز از جمله خوشحالترین افراد بود و یکی از بشاشترین میمیکها را در برابر دوربین عکاسان به نمایش گذاشت. با این حال این روزها فخیمزاده تنها 8 ماه بعد از آن سرخوشی، یکی از معترضان نحوه اداره این نهاد است. او به تازگی با نگارش یادداشتی بلندبالا به انتقاد از رویه اداره کانون کارگردانان خانه سینما پرداخته و از خودکامگی همایون اسعدیان رییس فعلی این نهاد به شدت گلایه کرده است.
فخیم زاده درباره شیوه انتخاب هیات رییسه کانون کارگردانان گفته است:«نکته قابل توجه در این رأیگیری آرای بسیار بالای همایون اسعدیان بود که از غایبان(!) مجمع عمومی اخذ شده بود. علتش 37 وکالتنامهای است که از غایبان گرفته شده بود. ظاهراً در زمانی که ما نگران خانه سینما و برگزاری سالم مجمع عمومی بودیم دوستان به لابیگری و یارگیری و اخذ وکالت سرگرم بودند.»
فخیمزاده که خود نیز به عنوان یکی از کاندیداهای هیئت رییسه کانون کارگردانان وارد کارزار شده و اتفاقاً رای آورده بود وقتی در اولین جلسه بعد از مجمع متوجه این میشود که اسعدیان بدون رأیگیری خود را رئیس مجمع خوانده به شدت ناراحت میشود و به همراه ابوالحسن داوودی که او نیز جزو هیئت رئیسه این کانون است اسعدیان را تهدید میکند که اگر همچنان بر موضعش مبنی بر ریاست این کانون اصرار داشته باشد، آنها نیز استعفا داده و موضوع را با جراید در میان میگذارند. اینجاست که هرچند تهدید این دو کارگردان کارگر می افتد اما از آن طرف پای گزینه در سایه، که همان کمال تبریزی باشد به قضیه باز میشود.
فخیمزاده در توصیف این ماجرا گفته است:«بعد از انصراف اسعدیان ناگهان با کاندیداتوری کمال تبریزی مواجه شدیم. تبریزی آدم موجهی است اما چون پیوسته درگیر کارگردانی است فرصتی برای کار صنفی ندارد. کمال تبریزی بر موضع خود اصرار کرد و رئیس شد اما کمال تبریزی فقط یک مقام تشریفاتی است. چرا که به دلیل مشغله کاری نمیتواند حضور مداوم داشته باشد و در نتیجه کانون در اختیار همان افراد سابق خواهد بود.»
ای کاش بنیاد فارابی و جناب ایوبی به جای برگزاری جشن به فکر مستمندان سینما بودند!
در نهایت فخیمزاده که یارای ایستادن در برابر این خودمحوریها را نداشت استعفا داد. او البته به صراحت عملکرد شکل گرفته در خانه سینما را منافی شعارهای به ظاهر فرهنگی گردانندگان این نهاد میداند. وی در بخشی از یادداشت خود آورده است:«این گرایش دولتی که ریاست کانون کارگردانان را گرفته منحصر به کانون نیست و در حال حاضر در همه عرصهها حضور فعال دارد و وجه مشخصه این گرایش این است که اعمال و کردارش را پشت شعارهای به ظاهر فرهنگی (ولی در باطن، اقتصادی) پنهان می کند و اگر دیر بجنبید به زودی از سینمای ملی اثری باقی نخواهد ماند.»
***وقتی یک عضو وابسته به راحتی صنف را دور میزند!
درست یک روز بعد از انتشار یادداشت بلند بالای مهدی فخیمزاده و استعفا از عضویت در هیئت مرکزی کانون کارگردانان، یکی دیگر از اعضای خانه سینما در وضعیتی مشابه استعفا کرد. او طهماسب صلحجو منتقد قدیمی سینما بود که در دوره جدید فعالیت خانه سینما به عنوان رییس انجمن منتقدان و نویسندگان رأی آورده بود اما کارشکنیهای همان طیفی که از سوی سران سابق خانه سینما خط میگیرد سبب استعفایش شد.
درست به مانند مورد فخیمزاده ماجرای استعفای صلحجو هم به امروز و دیروز بازنمیگردد بلکه از چهار ماه قبل شدت یافته است. یعنی همزمان با برگزاری جشنواره فجر؛ مدتی پیش از برگزاری جشنواره هیئت رئیسه انجمن منتقدان تصمیم بر آن گرفت که با مشارکت اعضای خود مدیریت جلسات نقد و بررسی سالن برج میلاد را در دست گیرد اما به یکباره با برگزاری جشنواره، صلحجو مواجه شد با این مسئله که یکی از اعضای هیئت رئیسه انجمن که از سوی یکی از تهیهکنندگان وابسته به هیئت مدیره سابق حمایت میشود، شخصاً مدیریت جلسات نقد و بررسی را بر عهده گرفته است. به این ترتیب ایشان به جای انجمن منتقدان، بودجهای که به برگزاری نشستها تخصیص یافته بود را به جیب میزد و البته هر از گاه نیز میکروفون به دست قبل از آغاز نمایش فیلمها روی سن میرفت و به تمجید از فیلمها میپرداخت. هیچ فیلم بدی وجود ندارد و ما همه با هم هستیم!
***تنها کار صنفی شده است جشن برگزار کردن و دادن کارت جشنواره!
این رفتار، اعتراض تعدادی از اعضای انجمن منتقدان را به دنبال داشت و همزمان با جشنواره نیز در یکی از ویژهنامههای روزانه جشنواره درباره آن یادداشتهای انتقادی نگاشته شد با این حال طهماسب صلحجو برای حفظ حرمت صنف، تا پایان جشنواره صبر کرد و سپس استعفای خود را به هیئت رئیسه تقدیم نمود. درگیری در برگزاری جشنی مختص به این نهاد صنفی که احتمالا باز هم بودجهاش از جایی همچون بنیاد فارابی تأمین گشته سبب شد تا خبر این استعفا منتشر نشود. تا همین دو روز قبل که ابتدا خبر استعفا اعلام شد و ساعاتی بعد رئیس جدید معرفی شد. تعجبی نکردیم از اینکه رئیس جدید همان کسی است که باعث استعفای صلحجو شده بود.
طهماسب صلحجو در گفتوگویی تفصیلی درباره این اتفاق میگوید:«دلیل اصلی استعفایم این بود که نتوانستم با شورای مرکزی موجود همراهی کنم و به عبارتی خودم را با سیاستهای آنها هماهنگ سازم. آنها طوری خاص فکر میکردند و من طوری دیگر و من در اقلیت محض بودم.»
وی در کنار تایید ماجرای اعتراضش به شیوه اداره نشستهای جشنواره که اصلیترین عامل استعفایش بوده از بایکوت شدن یکی از طرحهای مفیدش برای انجمن چنین می گوید:« اصلیترین نظرم این بود که باید یک طبقهبندی میان اعضا صورت گیرد و میان کسی که حرفهاش روزنامهنگاری است و منبع درآمد دیگری ندارد با کسی که کارش نویسندگی نیست و مثلاً سالی دو پاراگراف مطلب در وبلاگش میگذارد تفاوت قائل شد. بارها به دوستان میگفتم اینکه به هر که از راه میرسد به واسطه پرداخت حق عضویت سالانه کارت میدهید درست نیست. اما اکنون متاسفانه تنها کار صنفی انجمن منتقدان، به برگزار کردن جشن و اعطای کارت جشنواره میگذرد.»
صلحجو به برخی از اعضای این صنف که تماشاگر رفتارهای غلط یک عده محدود شدهاند طعنه زده و گفته است:« بیشتر از امثال من این اعضای انجمن هستند که باید صنفشان را جدی بگیرند و خواستههای خود را از صنفشان بخواهند. اعضای صنف هستند که باید مدافع احترام به صنف باشند تا دیگران نیز به آنها احترام بگذارند. از آنها میخواهم همانطور رفتار کنند که برای خود ارزش قائلند. اگر برای حرفهشان حرمت قائلند سعی کنند مانع از شکستن این حرمت شوند.»
***وضعیت نزدیک به قرمز
آنچه در کانون کارگردانان و انجمن منتقدان روی داده، کمابیش در دیگر صنوف خانه سینما هم جریان دارد. شنیدهها حکایت از آن دارد که طی روزهای اخیر زمزمه اعتراضی یکی دو نفر از اعضای هیات رئیسه کانون فیلمنامهنویسان به نحوه سیاستگذاریهای رئیس این صنف شدت گرفته است و آنها از وی خواستهاند که به جای درگیر شدن در بازیهای سیاسی که از سوی رفیق مشترک ایشان و رئیس سازمان سینمایی هدایت میشود به فکر حل مشکلات صنفی فیلمنامهنویسان باشد. این اعضای معترض چند روزی را به رئیس وقت دادهاند که روش خود را تغییر دهد وگرنه ماجرا را رسانهای خواهند کرد!
در میان صنف تهیه کنندگان سینمای ایران هم که مدتهاست دو دستگی وجود دارد و باز هم علت اصلی این دو دستگی، اعتراضات به رانت حداکثری عدهای معدود و خالی ماندن جیب تهیهکنندگانی است که به دلیل عدم حضور در بازیهای سیاسی، سالهاست نتوانستهاند فیلمی تهیه کنند.
***پول بیمه تکمیلی اعضاء را ندارند اما جشن چند صدمیلیونی برگزار میکنند!
خانه سینما زمانی بنا بود پناهگاهی باشد برای سینماگرانی که به دلایل مختلف با مشکلات شغلی مواجه میشوند. خانه سینما قرار بود محلی باشد برای درد دل اعضای صنوف مختلف با هیات رئیسه بر سر حل مشکلات معیشتی. خانه سینما زمانی میخواست شرایطی را فراهم آورد که یک سینماگر حتی اگر ماهها هم بیکار ماند باز هم بتواند به واسطه برقراری مستمری توان اداره زندگیاش را داشته باشد اما منفعت طلبی عدهای تمامیت طلب، موجب شده که همین امسال خانه سینما حتی در تخصیص بیمه تکمیلی برای اعضایش هم دچار مشکل شده و دست به دامن وزیر ارشاد شود!
نهادی که توانایی برقراری یک بیمه تکمیلیِ درمان برای اعضایش را ندارد آیا نیازی دارد به برگزاری چندین و چند جشن در هر سال؟ آیا نمیشود همان بودجهای را که از فارابی یا هر نهاد دیگری برای برگزاری این جشنها می گیرند صرف حل مشکلات بیمه اعضا کنند؟ آیا میدانید فقط با یک سوم همین بودجههایی که صرف برگزاری جشنهای مختلف خانه سینما میشود، میتوان لااقل 50 نفر از سینماگران محروم را خانهدار کرد؟
آیا دلیل انصراف آدمهایی مستقل مثل فخیم زاده و صلح جو از مشارکت در فعالیت در شوراهای مرکزی خانه سینما معنایی جز این دارد که این نهاد از مسئولیتهای اصلی خود غافل شده و حاشیه را بر متن ارجح کرده؟